مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیرى است و شب قدر شب اندازه گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر می گرداند.
شب قدر کدام شب است؟
در قرآن کریم آیه اى که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمی شود. ولى از جمع بندى چند آیه از قرآن کریم می توان فهمید که شب قدر یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می فرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر می فرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
و در سوره قدر می فرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده می شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شبهاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می توان آن شب(شب قدر) را معین کرد.
در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.
پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شبهاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.
شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست بلکه با تکرار سالها، شب قدر نیز تکرار میشود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر می شود. دلیل براین امر این است که:
اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى معنى است.
ثانیا: کلمه «یفرق» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را میرساند و نیز کلمه «تنزل» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.
ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن.»( بقره / 185 ) چنین برمی آید که مادامى که ماه رمضان تکرار می شود شب قدر نیز تکرار می شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار می شود.
در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل می شده و چون از دنیا می رفتند نزول امر درآن شب تعطیل می شده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.» (3)
در سوره قدر می خوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که می توانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است).
حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)
وقایع شب قدر
الف- نزول قرآن در شب قدر
ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.
قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول یکباره در یک شب معین.
2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص).
آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان می کند.
در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره ها و آیات است یک دفعه نازل نشده است بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصهاى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمی آید مگر این که زمان و مکانش و واقعهاى که درباره اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف می شود و دیگر بر آنها تطبیق نمی کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است.
همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.
ب- تقدیر امور در شب قدر
خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر می کند.
در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت بر تقدیر و اندازه گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدیر دلالت می کند. چون کلمه «فرق» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعهاى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.» برمی آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می آیند.
ج- نزول ملائکه و روح در شب قدر
بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل می شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره اش فرموده است « قل الروح من امر ربى.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحثهاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست بسنده می شود.
1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر می شود ملائکهاى که ساکن در «سدره المنتهى» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل میشوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچمهایى را به همراه دارند.
یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب میکنند و هیچ مؤمن و مؤمنه اى دراین نقاط نمیماند مگر آن که جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)
2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمىبینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح» پس معلوم مىشود روح غیر از ملائکه است. (6)
د- سلام و امنیت در شب قدر
قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر می فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى می آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد.
به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطانها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.
البته بعضى از مفسرین گفته اند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام می دهند.
امام حسین (ع) در روز عاشورا پس از آنکه همه یارانش به شهادت رسیدند به تنهایی مشغول نبرد بود ، در این هنگام لشکر دشمن قصد حمله به خیمه های امام را داشتند . امام حسین (ع) فرمودند : ای پیروان شیطان اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی هراسید ، در دنیایتان آزاده باشید و تا من زنده هستم به خیمه ها حمله نکنید .
آزادگی یعنی رعایت اخلاق و قوانین اجتماعی . از قوانین جنگ این است که تا پایان جنگ تعرضی به کودکان و زنان صورت نگیرد و این نوعی آزادگی به شمار می رود .
از این سخن امام حسین (ع) می شود برای زمان حال نیز استفاده کرد . که اگر دین ندارید نه نماز می خوانید نه خدایی می شناسید بدترین حالت هیچیه دیگه حداقل به قوانین احترام بذاریم . دین داشتن یه چیز شخصیه رابطه انسان با خدا ولی رعایت قوانین اجتماعی رابطه انسان با انسان و شخصی نیست . خدا از حق خودش اگر بگذره از حق الناس نمیگذره و اینجاست که با خدا طرف نیستیم . وای به حالمون !!
مثلا نگاه به نامحرم با قصد لذت حرامه . حتی نگاه کردن دو زن به یکدیگر یا دو مرد به یکدیگر با قصد لذت حرامه . این شرعیشه دیگه . حالا اگر ما دین حالیمون نیست ، هر کسی برای خودش حریم شخصی داره و ما با نگاه کردن بیجا به حریم شخصی طرف مقابل وارد شدیم و این از لحاظ اجتماعی درست نیست یه جورایی پامون از گلیممون بیرون زده و باعث آزار دیگری شدیم .
آدمی که نماز نخونه به ضرر خودش کار کرده . ولی کسی که همسایه از دستش در امون نیست صدای ضبط خونش تا چهار تا خونه دیگه میره ماشینشو جلوی در خونه یکی میذاره که طرف اگه بخواد بره بیرون به مشکل می خوره ، از طبقه بالا بالکن میشوره و تمام آبش تو خونه همسایه میریزه حالا تصور کن طرف تازه لباس پهن کرده باشه ! یا یکی یه نقص عضو داره اینقدر چپ چپ به طرف نگاه میکنه که طرف از بیرون اومدنش پشیمون میشه . دین به کنار ولی این کارا خوبیتی نداره . ما فقط از مسلمونی اسمشو داریم رسمشو غیر مسلمونا بهتر رعایت میکنن بعدم همه چیز به اسم دین و خدا تموم میشه !!!!!!!!
یه شعری هست که میگه :
می بخور منبر بسوزان مردم آزاری نکن
الفاتحه رو برو تا ته به افتخار همه شهدا مخصوصا سید الشهدا امام حسین (ع)
روزه گرفتن يعنی اين كه انسان براى انجام فرمان خداوند عالم، از اذان صبح تا مغرب از انجام چيزهايى كه روزه را باطل مىكند و شرح آنها بعدا گفته میشود، خوددارى نماید.
لازم نيست انسان نيت روزه را از قلب خود بگذراند يا مثلا بگويد روزه میگيرم بلكه همينقدر كه براى انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب، كارى كه روزه را باطل میكند انجام ندهد، كافى است و براى آن كه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل میكند خوددارى نمايد.
انسان میتواند در هر شب از ماه رمضان برای روزهی فرداى آن نيت كند اما بهتر است كه شب اول ماه نيت روزهی همه ماه را بنمايد.
از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح، هر وقت نيت روزه فردا را بكند اشكال ندارد.
وقت نيت روزه مستحبى از اول شب است تا موقعى كه به اندازه نيت كردن به مغرب وقت مانده باشد، يعنی اگر تا آن موقع كارى كه روزه را باطل میكند انجام نداده باشد و نيت روزه مستحبى كند، روزه او صحيح است.
كسى كه پيش از اذان صبح بدون نيت روزه خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود و نيت كند، روزه او صحيح است چه روزه او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بيدار شود، نمیتواند نيت روزه واجب نمايد.
اگر بخواهد غير روزه رمضان، روزه ديگرى بگيرد بايد آن را معين نمايد، مثلا نيت كند كه روزه قضا يا روزه نذر میگيرم، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيت كند كه روزه ماه رمضان میگيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است، يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيت كند، روزه ماه رمضان حساب میشود.
اگر بداند ماه رمضان است و عمدا نيت روزه غير رمضان كند، نه روزه رمضان حساب میشود و نه روزهاى كه قصد كرده است.
اگر مثلا به نيّت روز اول ماه، روزه بگيرد، بعد بفهمد روز دوم يا سوم بوده، روزه او صحيح است.
اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بیهوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام نمايد و اگر تمام نكرد،قضاى آن را بجا آورد.
اگر پيش از اذان صبح نيت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود، روزهاش صحيح است.
اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر متوجه شود، چنانچه كارى كه روزه را باطل میكند انجام نداده باشد، بايد نيت كند و روزه او صحيح است و اگر كارى كه روزه را باطل میكند انجام داده باشد، يا بعدازظهر متوجه شود كه ماه رمضان است، روزه او باطل میباشد ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل میكند انجام ندهد و بعد از ماه رمضان هم روزه آن روز را قضا نمايد.
اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد، واگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
كسى كه روزه قضا يا روزه واجب ديگرى برعهدهی خويش دارد، نمیتواند روزه مستحبى بگيرد و چنانچه فراموش كند و روزه مستحب بگيرد، در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او به هم میخورد و میتواند نيت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر متوجه شود، روزه او باطل است و اگر بعد از مغرب يادش بيايد روزهاش صحيح است، اگر چه بیاشكال نيست.
اگر غير از روزه ماه رمضان، روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلا نذر كرده باشد كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه عمدا تا اذان صبح نيت نكند روزهاش باطل است و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است يا فراموش كند و پيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كارى كه روزه را باطل میكند انجام نداده باشد، روزه او صحيح و گرنه باطل میباشد.
اگر براى روزه واجب غيرمعينى مثل روزه كفاره عمدا تا نزديك ظهر نيت نكند، اشكال ندارد بلكه اگر پيش از نيت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كارى كه روزه را باطل میكند انجام نداده باشد، و پيش از ظهر نيت كند، روزه او صحيح است.
اگر كافری پيش از ظهر ماه رمضان مسلمان شود و حتی از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل میكند انجام نداده باشد نمیتواند روزه بگيرد و قضا هم ندارد.
اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل میكند انجام نداده باشد، بايد نيت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد، و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد میتواند نيت روزه رمضان كند ولى اگر نيت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنانچه بعد معلوم شود ماه رمضان بوده، روزهی آن روز جزئی از روزههای ماه رمضان حساب میشود.
اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيت روزه رمضان كند.
اگر در روزه واجب معينى مثل روزه رمضان از نيت روزه گرفتن برگردد، روزهاش باطل است ولى چنانچه نيت كند كه چيزى را كه روزه را باطل میكند بجا آورد، در صورتى كه آن را انجام ندهد روزهاش باطل نمیشود.
در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معين نيست مثل روزه كفاره، اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل میكند انجام دهد، يا مردد شود كه به جا آورد يا نه، چنانچه به جا نياورد و پيش از ظهر دوباره نيت روزه كند، روزه او صحيح است.
نه چيز روزه را باطل میكند كه برخی از آنها عبارتند از:
۱- خوردن و آشاميدن ۲- دروغ بستن به خدا و پيغمبر(ص) و جانشينان پيغمبر(ع) ۳- رساندن غبار غليظ به حلق ۴- فرو بردن تمام سر در آب ۵- باقى ماندن بر جنابت و حيض تا اذان صبح ۶- اماله كردن با چيزهاى روان ۷- قى كردن
اگر روزهدار عمدا چيزى بخورد يا بیاشامد، روزه او باطل میشود، چه خوردن و آشاميدن آن چيز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاك و شيره درخت، چه كم باشد يا زياد. حتى اگر مسواك را از دهان بيرون آورد و دوباره به دهان ببرد و رطوبت آن را فرو برد، روزه او باطل میشود مگر آنكه رطوبت مسواك در آب دهان طورى از بين برود كه رطوبت خارج به آن گفته نشود.
اگر موقعى كه مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده بايد لقمه را از دهان بيرون آورد و چنانچه عمدا فرو برد روزهاش باطل است و به دستورى كه بعدا گفته خواهد شد كفاره هم بر او واجب میشود.
اگر روزهدار سهوا (غيرعمدی) چيزى بخورد يا بياشامد، روزهاش باطل نمیشود.
احتياط واجب آن است كه روزهدار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود خوددارى كند ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس میكند يا به جاى دوا استعمال میشود اشكال ندارد.
اگر روزهدار چيزى را كه لاى دندان مانده است عمدا فرو ببرد، روزهاش باطل میشود.
كسى كه میخواهد روزه بگيرد، لازم نيست پيش از اذان دندانهايش را خلال كند، ولى اگر بداند غذايى كه لاى دندان مانده در روز فرو مى رود، چنانچه خلال نكند و چيزى از آن فرو رود روزهاش باطل میشود، بلكه اگر فرو هم نرود، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آن روز را بگيرد.
فرو بردن آب دهان، اگر چه به واسطهی خيال كردن ترشى و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمیكند.
فرو بردن اخلاط سر و سينه، تا به فضاى دهان نرسيده اشكال ندارد ولى اگر داخل فضاى دهان شود، احتياط واجب آن است كه آن را فرو نبرد.
اگر روزه دار به قدرى تشنه شود كه بترسد از تشنگى بميرد، میتواند به اندازهاى كه از مردن نجات پيدا كند آب بياشامد، ولى روزه او باطل میشود و اگر ماه رمضان باشد بايد در بقيه روز از انجام دادن كارى كه روزه را باطل میكند خوددارى نمايد.
جويدن غذا براى بچه يا پرنده و چشيدن غذا و مانند اينها كه معمولا به حلق نمیرسد، اگر چه اتفاقا به حلق برسد روزه را باطل نمیكند ولى اگر انسان از اول بداند كه به حلق مى رسد چنانچه فرو رود روزهاش باطل میشود و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب است.
انسان نمیتواند براى ضعف روزه را بخورد، ولى اگر ضعف او به قدرى است كه معمولا نمیشود آن را تحمل كرد خوردن روزه اشكال ندارد.
اگر روزه دار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و پيغمبر(ص) و جانشينان آن حضرت(ع) عمدا نسبت دروغ بدهد اگر چه فورا بگويد دروغ گفتم يا توبه كند روزه او باطل است و احتياط واجب آن است كه حضرت زهرا(سلام الله عليها) و ساير پيغمبران و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقى ندارند.
اگر بخواهد خبرى را كه نمیداند راست است يا دروغ، نقل كند، بنابر احتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد ليكن اگر خودش هم خبر بدهد روزهاش باطل نمیشود.
اگر چيزى را به اعتقاد اين كه راست است از قول خدا يا پيغمبر(ص) نقل كند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزه اش باطل نمیشود.
اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر(ص) روزه را باطل میكند و چيزى را كه میداند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آن چه را كه گفته راست بوده، روزه اش صحيح است.
اگر دروغى را كه ديگرى ساخته عمدا به خدا و پيغمبر(ص) و جانشينان پيغمبر(ع) نسبت دهد، روزه اش باطل میشود، ولى اگر از قول كسى كه آن دروغ را ساخته نقل كند، اشكال ندارد.
اگر از روزه دار بپرسند كه آيا پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم) چنين مطلبى فرموده اند و او جايى كه در جواب بايد بگويد نه، عمدا بگويد بلى، يا جايى كه بايد بگويد بلى، عمدا بگويد نه، روزه اش باطل میشود.
اگر از قول خدا يا پيغمبر(ص) حرف راستى را بگويد، بعد بگويد دروغ گفتم يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز كه روزه میباشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است، روزه اش باطل میشود.
اگر روزهدار عمدا تمام سر را در آب فرو ببرد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد، بنا بر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد روزه او باطل نمیشود.
اگر نصف سر را يك دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد روزهاش باطل نمیشود.
اگر شك كند كه تمام سر زير آب رفته يا نه، روزهاش صحيح است.
اگر سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند روزه باطل میشود.
احتياط واجب آن است كه سر را در گلاب هم فرو نبرد ولى در آبهاى مضاف ديگر يا چيزهاى ديگر كه روان است، اشكال ندارد.
اگر روزهدار بیاختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد يا فراموش كند كه روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمیشود.
اگر برحسب عادت، با افتادن در آب، سرش زير آب مى رود؛ چنانچه با توجه به اين مطلب خود را در آب بيندازد و سرش زير آب برود روزهاش باطل میشود.
اگر فراموش كند كه روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد كه روزه است يا آن كس دست خود را بردارد، بايد فورا سر را بيرون آورد و چنانچه بيرون نياورد، روزهاش باطل میشود.
اگر فراموش كند كه روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
اگر بداند كه روزه است و عمدا براى غسل سر را در آب فرو برد، چنانچه روزه او روزه واجبى باشد مثل روزه كفاره كه وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل میباشد ولى اگر مثل روزهی نذری در روز معين واجب در زمان معين باشد، اگر با فرو بردن سر در آب قصد غسل كند روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب غسل او هم باطل است، مگر آن كه در زير آب يا در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند كه در اين صورت غسل او صحيح است و اما اگر روزه ماه رمضان باشد، هم غسل و هم روزه باطل است مگر آن كه در همان زير آب توبه نمايد و در حال خارج شدن از آب نيت غسل كند كه در اين صورت غسل او صحيح است.
اگر براى آنكه كسى را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزهاش باطل است.
اگر جنب عمداً، تا اذان صبح غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمم است عمدا تيمم ننمايد، روزهاش باطل است.
اگر كسى در غير از روزههای ماه رمضان و قضاى آن (از اقسام روزه هاى واجب و مستحب) عمداً تا اذان صبح غسل نكند و تيمّم هم ننمايد، روزه اش صحيح است.
كسى كه جنب است و میخواهد روزه واجبى بگيرد كه مثل روزهی رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمدا غسل نكند تا وقت تنگ شود، میتواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است.
اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش كند و بعد از يك روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را كه يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلا اگر نمیداند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا كند.
كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و میداند كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمیشود، نبايد بخوابد و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود روزهاش باطل است و قضا و كفاره بر او واجب میشود.
هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، اگر احتمال بدهد كه اگر دوباره بخوابد براى غسل بيدار میشود، میتواند بخوابد.
كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و میداند يا احتمال میدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار میشود، چنانچه تصميم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزهاش صحيح است.
كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و میداند يا احتمال میدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار میشود، چنانچه غفلت داشته باشد كه بعد از بيدار شدن بايد غسل كند، در صورتى كه بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، روزهاش صحيح است.
كسى كه در شب ماه رمضان جنب است و میداند يا احتمال میدهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار میشود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود، روزهاش باطل است.
اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار میشود و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود بايد روزهی آن روز را قضا كند و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، كفاره بر او واجب نمیشود.
خوابى را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد، بلكه اگراز آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اول حساب میشود.
اگر روزهدار در روز محتلم شود، واجب نيست فورا غسل كند.
هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.
كسى كه میخواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روى عمد نباشد، روزه او باطل است.
كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد اگر بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است ـ مثلا پنج روز روزه قضاى رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است ـ بايد بنا بر احتياط واجب، هم آن روز را روزه بگيرد و هم بعد از رمضان آن را قضا كند و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست، بايد روز ديگر روزه بگيرد و روزه آن روز صحيح نيست.
اگر در روزه واجبى غير روزه رمضان و قضاى آن، تا اذان صبح جنب بماند، روزهاش صحيح است، چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.
اگر زن پيش از اذان صبح از حيض پاك شود و عمدا غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمم است تيمم نكند، روزه اش باطل است.
اگر زن پيش از اذان صبح از حيض پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن را بگيرد، بايد تيمم نمايد و روزهاش صحيح است، و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجب مثل روزه كفاره و روزه نذرى بگيرد، اگرچه بدون تيمم هم روزهاش صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه تيمم كند.
اگر زن نزديك اذان صبح از حيض پاك شود و براى هيچ كدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد كه پيش از اذان پاك شده، روزه او صحيح است.
اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض پاك شود يا در بين روز خون حيض ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد، روزه او باطل است.
اگر زن غسل حيض را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد، روزههايى كه گرفته صحيح است.
اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض پاك شود ودر غسل كردن كوتاهى كند و تا اذان غسل نكند و در تنگى وقت تيمم هم نكند، روزهاش باطل است. ولى چنانچه كوتاهى نكند، مثلا منتظر باشد كه حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند، در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است.
اگر زنى كه در حال استحاضه است، غسلهاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شده به جا آورد، روزه او صحيح است.
كسى كه مس ميت كرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميت رسانده میتواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد، روزه او باطل نمیشود.
اماله كردن با چيز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل میكند، ولى استعمال شيافهايى كه براى معالجه است اشكال ندارد و احتياط واجب آن است كه از استعمال شيافهايى كه براى كيف كردن است، مثل شياف مورد استفاده برای تغذيه، خوددارى نمايند.
هرگاه روزهدار عمدا قى كند - اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد - روزهاش باطل میشود، ولى اگر سهوا يا بیاختيار قى كند، اشكال ندارد.
اگر در شب چيزى بخورد كه میداند به واسطه خوردن آن در روز بیاختيار قى میكند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را قضا نمايد.
اگر روزهدار بتواند از قى كردن خوددارى كند، چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.
اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد كه اگر آن را داخل شكم كند خوردن نمیگويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.
اگر يقين داشته باشد كه به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون میآيد، نبايد عمدا آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد.
اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آن را بيرون بريزد و اگر بىاختيار فرو رود، روزهاش صحيح است.
اگر انسان عمدا و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل میكند انجام دهد، روزه او باطل میشود و چنانچه از روى عمد نباشد اشكال ندارد، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مساله گفته شد تا اذان صبح غسل نكند، روزه او باطل است.
اگر روزهدار سهوا يكى از كارهايى كه روزه را باطل میكند انجام دهد و به خيال اين كه روزهاش باطل شده، عمدا دوباره يكى از آنها را بجا آورد، روزه او باطل میشود.
اگر چيزى به زور در گلوى روزهدار بريزند يا سر او را به زور در آب فرو ببرند، روزه او باطل نمیشود، ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر، چيزى بخورد، روزه او باطل میشود.
روزهدار نبايد جايى برود كه میداند چيزى در گلويش میريزند يا مجبورش میكنند كه خودش روزه خود را باطل كند، اما اگر قصد رفتن كند و نرود يا بعد از رفتن چيزى به خوردش ندهند، روزه او صحيح است و چنانچه از روى ناچارى كارى كه روزه را باطل میكند انجام دهد، روزه او باطل میشود ولى اگرچيزى در گلويش بريزند، باطل شدن روزه او محل اشكال است.
برخی چيزهایی كه براى روزه دار مكروه است: ريختن دارو به چشم و سرمه كشيدن، در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد؛ انجام دادن هركارى كه مانند خون گرفتن و حمّام رفتن، باعث ضعف مى شود؛ بوكردن گياهان معطر؛ نشستن زن در آب؛ استعمال شياف؛ خيس كردن لباسى كه در بدن دارد؛ كشيدن دندان و هركارى كه به واسطه آن از دهان خون بيايد؛ مسواك كردن با چوب تَر؛
اگر در روزه ماه رمضان عمدا قى كند يا در شب جنب شود و به تفصيلى كه در بالا گفته شد سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، فقط بايد قضاى آن روز را بگيرد و چنانچه عمدا اماله كند يا سر زير آب ببرد، بنابراحتياط واجب بايد كفاره هم بدهد، ولى اگر كار ديگرى كه روزه را باطل میكند عمدا انجام دهد، در صورتى كه میدانسته آن كار روزه را باطل میكند، قضا و كفاره براو واجب میشود.
اگر به واسطهی ندانستن مساله و احكام، كارى انجام دهد كه روزه را باطل میكند، چنانچه میتوانسته مساله را ياد بگيرد، بنابر احتياط واجب كفاره بر او ثابت میشود، و اگر نمیتوانسته مساله را ياد بگيرد يا اصلا ملتفت مساله نبوده يا يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نمیكند، كفاره بر او واجب نيست.
كسى كه كفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند يا به دستورى كه در پايين گفته میشود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام، يك مد كه تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هر چند مد كه میتواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگر چه مثلا يك مرتبه بگويد: "استغفرالله"، و احتياط واجب در فرض اخير آن است كه هر وقت بتواند، كفاره را بدهد.
كسى كه میخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد، و اگر بقيه آن پى در پى نباشد، اشكال ندارد.
كسى كه میخواهد دو ماه كفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعى شروع كند كه در بين سى و يك روز، روزى باشد كه مانند عيد قربان روزه آن حرام است.
كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز روزه نگيرد، يا وقتى شروع كند كه در بين آن به روزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلا به روزى برسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزهها را از سر بگيرد.
اگر در بين روزهايى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، عذرى مثل حيض يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزهها را از سر بگيرد، بلكه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر به جا میآورد.
اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا يا به جهتى حرام شده باشد، بنا بر احتياط كفاره جمع بر او واجب میشود، يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند يا به هر كدام آنها يك مد كه تقريبا ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها را كه ممكن است بايد انجام دهد.
اگر روزهدار دروغى را به خدا و پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت دهد، كفاره جمع كه تفصيل آن در بالا گفته شد، بنابر احتياط بر او واجب میشود.
اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه كار ديگرى غير از جماع كه روزه را باطل میكند انجام دهد، براى همه آنها يك كفاره كافى است.
اگر روزهدار كارى كه حلال است و روزه را باطل میكند، انجام دهد، مثلا آب بياشامد و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل میكند انجام دهد، مثلا غذاى حرامى بخورد يك كفاره كافى است.
اگر روزهدار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمدا آن را فرو ببرد، روزهاش باطل است و بايد قضاى آن را بگيرد و كفاره هم بر او واجب میشود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلا موقع آروغ زدن خون يا غذايى كه از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد و بنابراحتياط كفاره جمع هم بر او واجب میشود.
اگر نذر كند كه روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل كند، بايد يك بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام دهد.
اگر به گفته كسى كه میگويد مغرب شده افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و كفاره بر او واجب میشود. ولى اگر خبر دهنده عادل بوده، فقط قضاى آن روزه واجب است.
كسى كه عمدا روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براى فرار از كفاره سفر نمايد، كفاره از او ساقط نمیشود، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند، بنابر احتياط كفاره بر او واجب است.
اگر كسی عمدا روزه خود را باطل كند و بعد عذرى مانند حيض يا مرض براى او پيدا شود، كفاره بر او واجب نيست.
اگر يقين كند كه روز اول ماه رمضان است و عمدا روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفاره بر او واجب نيست.
اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اول شوال و عمدا روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، كفاره بر او واجب نيست.
انسان نبايد در بجا آوردن كفاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.
اگر كفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمیشود.
كسى كه بايد براى كفاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريبا ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد كه فقير طعام را به عيالات خود میدهد يا به آنها میخوراند، میتواند براى هر يك از عيالات فقير اگرچه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد.
كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمدا كارى كه روزه را باطل میكند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريبا ده سير است طعام بدهد، و اگر نمیتواند بنابر احتياط واجب بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید پیدا کرد
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون" است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است ...
سهراب سپهری