آنان، وجود امام را نعمتی بزرگ از جانب خدا و مورد سفارش پیامبر صل الله علیه و آله میدانستند.3 در تاریخ آمده است كه در دومین روز محرم الحرام، پس از ورود امام و یارانش به كربلا، آن حضرت خطبهای خواند. آنگاه، بُرَیْر از جای برخاست و گفت: «یابن رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم! لقد منّ الله بك علینا أن نقاتل بین یدیك نقطع فیك أعضائنا ثم یكون جدك شفیعنا یوم القیامة؛ ای پسر رسول خدا صل الله علیه و آله! خدای تعالی وجود مباركت را بر ما منت نهاده است تا در ركاب شما نبرد كنیم تا در راه شما اعضای بدنمان تكه تكه شود، برای آنكه در روز قیامت، جد شما شفیع ما گردد.»4
اشعاری كه هریك از یاران، در موقع نبرد به زبان میآوردند نیز، اشاره به عمق معرفت آنان از امام دارد. برای مثال، یكی از یاران امام، هنگام خروج برای جهاد، این رجز را میخواند: «أمیری حسینٌ و نِعمَ الأمیر؛ سرورٌ فۆادِ البَشیر النّذیر؛ حسین علیه السلام امیر من است و چه خوب امیری است، او موجب شادی و سرور دلِ بشارت دهنده و ترسانند از خطرها ( پیامبر اكرم صل الله علیه و آله ) است.»5
حجاج بن مسروق جُعفی نیز از دیگر یاران امام میباشد كه ایشان را اینگونه معرفی میكند: «أقدم حسیناً هادیاً مهدیاً، ألیومَ تَلقا جدّك نبیاً، ثُمَّ أباك ذالنَّدا علیاً، ذاك الذی تَعرِفُهُ وصیاً؛ای حسین! ای امامی كه هم هدایتیافتهای و هم دیگران را هدایت میكنی؛ امروز، جدت، پیامبر صل الله علیه و آله را ملاقات خواهی كرد و سپس پدرت، علی علیه السلام را كه صاحب فضل و جود و احسان است و ما او را وصی رسول صل الله علیه و آله و جانشین بر حق او میدانیم.»
یاران امام مهدی نیز، معرفتی عمیق به ایشان دارند. امام سجاد علیه السلام در وصف آنان میفرماید: «القائلین بأمامَتِه؛ آنان به امامت امام مهدی اعتقاد راسخ دارند»6 و این معرفت عمیق، سرچشمه محبتی حقیقی به امام میشود؛ به گونهای كه به تعبیر امام صادق علیه السلام«یحفون به و یقونه بأنفسهم فی الحرب؛ آنان در میدان رزم، او (حضرت مهدی) را در میان میگیرند و در كشاكش جنگ، با جان خود، از ایشان محافظت میكنند.»7
معرفت و پارسایی
زهد و پارسایی از ویژگیهای برجسته یاران ائمه علیهم السلام میباشد. معرفت هنگامی پیروی از امام را به دنبال دارد كه آمیخته به حب دنیا نباشد. از اینرو، منتظران واقعی، كسانی هستند كه در سایه كسب معرفت، نفس خویش را از دنیازدگی خالص كنند.
یاران امام حسین علیه السلام انسانهایی بودند كه دلبستگی به دنیا و فرزند و مال را كنار گذاشته و همه را، همراه جان خویش، تقدیم امام نمودند. هنگامی كه اباعبدالله الحسین علیه السلام به فرزندان عقیل فرمود: « شهادت مسلم، خانواده شما را بس است. من به شما رخصت میدهم كه به سوی خانههای خود بروید»8 فرزندان عقیل در پاسخ امام گفتند: «آیا به مردم بگوییم امام و رهبر و بزرگ خود را در میان دشمنان تنها گذاردیم و از او دفاع نكردیم؟ سوگند به خدا، چنین نخواهیم كرد؛ بلكه جان و مال خود را فدای تو خواهیم نمود.»
در مقابل نیز، كسانی را میبینیم كه در اثر دلبستگی به دنیا و با وجود معرفت به حقانیت امام، حاضر به پیروی از ایشان نیستند. یكی از این اشخاص، عبیدالله بن حر جُعفی است. او كسی بود كه كاروان امام حسین علیه السلام در مسیر خود با او برخورد كرد. امام با او به گفتوگو نشست و او را به همراهی خود فراخواند؛ اما عبیدالله در جواب گفت: «به خدا سوگند میدانم كه هر كه شما را دنبال كند، در آخرت سعید و خوشبخت خواهد شد... اما این طرح و نقشه را بر من تحمیل مكن، چراكه نفس من بر مرگ آمادگی ندارد.»9
مردم كوفه نیز كه با امام علیه السلام بیعت كرده بودند و به ایشان قول همكاری داده بودند، به جهت دل بستگی به دنیا، به ایشان خیانت كردند؛ چنانچه در تاریخ نقل شده است كه امام از چند تن از اهالی كوفه ـ كه پس از شهادت مسلم، به ایشان پیوسته بودند-درباره رأی و نظر مردم كوفه پرسیدند و آن چند نفر در پاسخ گفتند: «در بین اشراف، رشوههای بزرگ، رد و بدل میشود و اگرچه دلهای سایر مردم با شماست، اما شمشیرهایشان علیه شما آماده گشته است.» 10
آنگاه حضرت اباعبدالله علیه السلام فرمود: «النّاس عبید الدنیا و الدین لعق علی ألسنتهم...؛ مردم، بنده دنیایند و دین، لقلقه زبان آنهاست… .»11
در هنگامه ظهور، نیز كسانی كه به ظاهر، منتظر امام علیه السلام بودهاند، از ایشان جدا میشوند. چنانچه امام صادق علیه السلام در اینباره میفرمایند: «إذا خَرَجَ القائم خَرَجَ مِن هذا الأمر من كان یری من أهله...؛ هنگامی كه قائم قیام كند، كسانی كه به نظر میرسید از یاران او باشند، از امر (ولایت) بیرون میروند...»12
عبادت و راز و نیاز با پروردگار
از مخنف نقل شده كه در ظهر عاشورا و در كشاكش جنگ، ابوثمامه صاعدی نزد امام آمد و گفت: «من دوست دارم در حالی كه نماز آخرم را با شما به جای آوردهام، خدا را ملاقات كنم.»13 حضرت در جواب فرمود: «ذكرت الصلاة جعلك الله من المصلین الذاكرین؛ نماز را یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزارانی كه به نماز تذكر میدهند، قرار دهد.» آنگاه امام حسین علیه السلام به همراه نیمی از یاران خود به نماز ایستادند و سعید بن عبدالله حنفی، خویش را سپر امام قرار داد و تیرهای رها شده از سوی دشمن را به جان خرید تا آنكه به شهادت رسید.
در شب عاشورا نیز، تمام اصحاب در خیمههای خود به راز و نیاز و عبادت مشغول بودند. راوی میگوید: «و بات الحسین علیهالسّلام و اصحابه تلك اللیلة و لهم دوی كدوی النحل ما بین راكع و ساجد و قائم و قاعد؛ حسین علیه السلام و یارانش، آن شب را در حالی به صبح رساندند، كه زمزمه آنان در حالات ركوع و سجود و ایستاده و نشسته، مانند زمزمه زنبوران عسل، شنیده میشد.»14
در وصف یاران امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از پیامبر اكرم صل الله علیه و آله نقل شده است: «مُجِدُّون فی طاعة الله؛ آنان در راه اطاعت خداوند، اهل جدیت و تلاش هستند..»15 امام علی علیه السلامدر توصیفشان فرمودهاند: «رجال لا ینامونَ الیل لهم روی فی صلواتهم كروی النحل یبیتون قیاماً علی أطرافهم و یسبحون علی خیر لهم؛ مردان شبزندهداری كه زمزمه نمازشان، مانند نغمه زنبوران عسل به گوش میرسد. شبها را با شبزندهداری سپری میكنند و بر فراز اسبها خدا را تسبیح میكنند.»16
وفای به عهد
امام علیه السلام در شب عاشورا به خیمه حضرت زینب علیها السلام رفتند و میان ایشان، گفتوگویی صورت گرفت. از آنجمله، حضرت زینب علیها السلام به امام علیه السلام عرض كرد: «آیا شما نیات یاران خود را امتحان كردهاید؟ میترسم كه در هنگامه درگیری، شما را به دشمن تسلیم كنند.» امام حسین علیه السلام در جواب فرمودند: «اما والله لقد نهرتهم و بلوتهم و لیس فیهم الأشوس الأقعص یستأنسون بالمنیة دونی استئناس الطفل بلبن أمّة؛ به خدا سوگند، ایشان را آزمودهام و آنان را انسانهایی سینهسپركرده یافتهام، به گونهای كه به مرگ زیرچشمی مینگرند و شوقشان به مرگ، كمتر از شوق كودك به شیر مادرش نیست.»17
در آن شب، زیباترین و ماندگارترین صحنههای تاریخ اسلام، شكل گرفت. امام علیه السلام بیعت خود را از همه یاران برداشت و از ایشان خواست تا در تاریكی شب پراكنده شوند. اما هریك از اهل بیت علیهم السلام، اصحاب و یاران در سرسپردگی عاشقانه خویش، بار دیگر ابراز وفاداری كردند. مسلم بن عوسجه عرض كرد: «یابن رسول الله صل الله علیه و آله ! در جهان كسی از ما لئیمتر نباشد، اگر اینجا تو را رها كنیم. پناه میبریم به خدا از اینكه از ركاب همایونی تو دوری كنیم. خدا هرگز روزی را نیاورد كه من چنین كنم.... حتی اگر سلاحی به دست نداشته باشم، با پرتاب سنگ به جنگشان خواهم رفت ... و هرگز از تو جدا نخواهم شد، تا در ركاب تو كشته شوم.» سعید بن عبدالله حنفی نیز عرض كرد: «سوگند به خدا، هرگز تو را رها نمیكنیم، تا برای خدا مشخص شود كه سفارش پیامبر صل الله علیه و آله را نسبت به تو عمل كرده ایم و اگر بدانم كه در راه تو به شهادت میرسم و سپس زنده میشوم و ذرات وجودم را بر باد میدهند و هفتاد بار با من چنین كنند، باز از تو جدا نخواهم شد...»18
و اینك ما در زمان انتظار سرورمان، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به سر میبریم. به راستی، آیا ما مدعیان منتظر، به اندازه یاران سیدالشهداء علیه السلام، از جان و مال خود، خواهیم گذشت؟ منتظر واقعی در میدان عمل، به سوی ظهور گام بر میدارد و در هر صبح با امامش بیعتی تازه میبندد و به خدا خویش قول میدهد كه هرگز از این عهد و پیمان برنگردد، تا از یاران و دفاعكنندگان از مولایش باشد و در این راه از همه پیشی بگیرد؛ عهدی كه حتی مرگ هم نتواند آن را بشكند: «اللهم إنی اجدد له فی صبیحة یومی هذا و ما عشتُ من أیامی عهداً و عقداً و بیعةً له فی عنقی لا أحول عنها و لا أزول ابداً اللهم اجعلنی من أنصاره و أعوانه و الذّابینَ عنهُ و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلینَ لِأوامره و المحامین عنه و السابقینَ إلی ارادته و المستشهدین بین یدیه اللهم إن حال بینی و بینه الموت الذی جعلته علی عبادك حتماً مقضیاً فأخرجنی من قبری مۆتزراً كفنی شاهراً سیفی مجرداً قناتی ملبیاً دعوة الداعی فی الحاضر و البادی...»19
پی نوشت:
1. الكامل فی التاریخ، ج 2، ص 577
2. مقتل الحسین، مقرم، ص 59
3. پیامبر اكرم صل الله علیه و آله در حدیث ثقلین از امام، به عنوان یكی از امانات خویش نام میبرد و عنوان میكند كه در قیامت، شفیع كسی خواهند بود كه به این امانت چنگ زند.
4. اللهوف، ص 35
5. ابصار العین، ص 96
6. منتخب الأثر، آیت الله صافی گلپایگانی، ص 244
7. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 308
8. ارشاد شیخ مفید، ص231
9. تاریخ الامم و الملوك، ج 5، ص 407
10. همان، ص 405
11. بحار، ج 44، ص 383
12. الغیبة، نعمانی ص 317
13. ابصار العین، ص 120
14. الهوف، ص 130
15. بحارالانوار، ج 36، ص 207
16. همان، ج 52، ص 308
17. مقتل الحسین علیه السلام ، مقرم، ص 219
18. الهوف، صص 127-129
19. مفاتیح الجنان، دعای عهد
بخش مهدویت تبیان
منبع: مرکز تخصصی مهدویت