گردآوري: مريم عادليان
اعتقاد به ديو و جنّ و ارواح خبيثه از دير زمان در بين ملل عالم وجود داشته است. در جهان هستي غير از موجودات و پديده هاي محسوس و ملموس، موجودات غير محسوسي نيز وجود دارد که شناخت کامل آنها براي انسان ميسّر نيست و وجود آنها به واسطه ي آيات الهي اثبات شده است. يکي از با ارزش ترين موجودات غير محسوس که « قرآن کريم » از آن به عنوان يکي از ثقليان روي زمين ياد کرده است، « جنّ » است. اعراب جاهليّت هم که وسعت بيابان هاي شنزار « عربستان » آنها را به وحشت مي انداخت و وهم و خيال ايشان را بر مي انگيخت، معتقد بودند « جنّ »ها صاحبان اين صحاري هستند و از اين رو هر وقت به وادي سهمناکي وارد مي گشتند و در بيابان وحشت را به هنگام عبور، موقّتاً اقامت مي کردند، مي گفتند:
« اعوذ بسيد هذا لوادي من سفهاءقومه؛
پناه مي برم به آقا و صاحب اين وادي از سفيهان قومش. »امّا قرآن بر تمام توهّمات و تخيّلات مردم و اعتقادات آنها به مخلوقات غير مرئي عالم خلقت خطّ بطلان کشيده و ضمن تأييد وجود جنّ، آنها را مخلوقاتي متفکّر، با هوش، مکلّف و ساکنان آسمان معرفي کرده است.
جنّ از نظر لغت چيزي است که از حواسّ انسان پوشيده باشد، جنّت را هم از آن جهت « جنّت » مي نامند که در ختانش زمين پوشيده و مستور دارد.
بيست و دو بار نام جنّ در « قرآن کريم » آورده شده است.
هفتاد و دومين سوره ي قرآن با نام اين موجود مزيّن گرديده است. احاديث و روايات فراواني از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، حضرت علي (عليه السلام)، امامان و بزرگان علوم ديني در اين خصوص موجود بوده و در دسترس قرار دارد.
جنّ ها به وسيله ي بسياري از انسان ها ديده شده اند.
قرآن، ويژ گي هايي براي جنّ ذکر مي کند و او را موجودي ناپيدا مي داند که داراي مشخّصات زير است:
1. جنّيان ازشعله هاي آتش آفريده شده اند ( سوره ي الرحمن، آيه ي 14 )؛
2. داراي علم و درک و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال هستند؛
3. خلقت آنها در روي زمين قبل از خلقت انسان ها بوده است؛
4. آنها قدرت بر انجام بعضي کارهاي مورد نياز انسان را دارند؛
5. در ميان آنها افرادي يافت مي شوند که از قدرت زيادي بر خوردارند؛
6. داراي تکليف و مسئوليّت هستند؛
7. گروهي از آنها مؤمن و گروهي کافرند؛
8. آنها داراي حشر و نشر و معادند؛
9. جنّيان چون انسان ها دسته دسته به دنيا آمده اند تا زمان مرگ زندگي کرده و بعد به جهان آخرت خواهند رفت (سوره ي فصّلت، آيه ي 25)؛
10. نها نيز نر و مادّه دارند ( سوره ي جنّ، آيه ي 6 )؛
11. تعداد جنّيان بيش از آدميان است (سوره ي انعام، آيه ي 128)؛
1. مي توانند خود را به هر شکل و قيافه اي در آورند (به جز پيامبران و ائمه ي معصومان (عليه السلام)؛
2. از چشم موجودات ديگر پنهانند.
ملّا صدرا پنهان و آشکار شدن جنّ را با هوا قياس مي کند و اين طور عنوان مي دارد:
بدن هاي آنها الطاف نرمي متوسط بوده و از اين رو آماده ي جدايي ياگرد آمدن هستند، چون گرد هم آيند، قوام آنها بهتر کشته و مشاهده مي گردند و چون جداگردند، قوامشان نازک و جسمشان لطيف مي شود و از ديده پنهان مي مانند؛ مانند هوا که وقتي ذرّاتش گرد هم مي آيند، غليظ مي شود و به صورت ابر در مي آيد و وقتي ذرّات از هم جدا مي شوند، لطيف شده و ديده نمي شوند.
مادّه ي اوّليه آفرينش جنّ
چنانچه در « قرآن کريم » آمده است:« سوگند مي خوريم که ما خلقت نوع آدمي را از گِلي خشکيده که قبلاً گِلي روان، متغيّر و متعفّن بود، آغاز کرديم و نوع « جنّ » را از بادي بسيار داغ خلق کرديم که از شدّت داغي مشتعل گشته و آتش شده بود. »
وقتي ازآتش سخن به ميان مي آيد، نبايد تصوّر شود که بايد خرمني از هيزم يا مقداري نفت را روشن کرد تا نور و گرما به وجود آيد؛ بلکه بايد دانست نيروها و انواع گرمازا بسيارند؛ مانند اشعه ي ليزر که اخيراً کشف شده و پر تويي از آن سخت ترين پولاد را سوراخ مي کند.
با ذکر اين مطلب مي گوييم آفرينش جنّ يا فرشته از « آتش يا انرژي » که در قرآن کريم به آن اشاره شده، آتشي که محسوس ما هسته، نمي باشد؛ بلکه بيان کننده ي اين حقيقت است که از جنس آتشي است که براي ما مفهومي ذهني دارد و تصوّرش ممکن است؛ ولي خود آتش نيست، خداوند پاره اي ازمخلوقات را آفريده است. همچنين از کلمه ي « از خاک » در مي يابيم که آدم از خاکي که هر روز پا برآن مي گذاريم، آفريده نشده؛ بلکه از جنس اين خاک که موادّ گوناگوني را به همراه دارد، خلق شده است. مثلاً وقتي مي گوييم جعفري از « آهن » سرشار است، نبايد انتظار داشت که سختي آهن در زير دندان انسان محسوس گردد، بلکه از جنس آهن ترکيباتي قابل هضم و حذب به وجود آمده که به هيچ وجه به فلز شباهتي ندارد.
برتري انسان بر جنّ
خداوند در « قرآن کريم » مي فرمايد:« و ما فرزندان آدم را بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت کامل بخشيديم. »(1)
و همچنين واجب شدن سجده ي شيطان و فرشتگان بر انسان نيز، خود دليلي بر برتر بودن نوع انسان است در پيشگاه خداوند.
« تکريم » انسان به دادن عقل است که به هيچ موجودي ديگر داده نشده و انسان به وسيله ي آن خير را از شرّ و نافع را از مضر و نيک را از بد تمييز مي دهد.
آيا جنّ علم غيب دارد؟
قابليّت هاي موجود در جنّ که ناشي از نوع خلقتش مي باشد؛ مانند پنهان و به دور از چشم بودن، طيّ مسافت کردن و... اين تصوّر را در ذهن انسان ها ايجاد مي کند که اين موجودات از عالم غيب آگاهند؛ ولي حقيقت آن است که تنها خداوند است که آگاه به غيب مي باشد، چنان که مي فرمايد:« خداوند، داناي غيب است و غيب خود را بر هيچ کس آشکار نمي سازد؛ مگر بر آن پيامبري که از او خشنود باشد. »
و البتّه بسيار ديده شده در جريان همين احضار روح که ما آن را احضار جنّ مي دانيم، جنّيان توانسته اند پاسخ هاي درست و مناسبي را ارائه دهند که ما آن را نبايد ناشي از علم غيب آنان بدانيم؛ زيرا جنّ ها از آنجايي که به راحتي مي توانند طيّ طريق کنند، مي توانند از هم نوعان خود که در جريان اجرا قرار دارند پاسخ را جويا شده و به شخص رابط اطّلاع دهند يا از امکانات ديگري استفاده کنند که ما از آن بي خبريم.
ايمان آوردن جنّيان به قرآن
در سال دهم بعثت، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از « مکه » به « طائف » تشريف برد تا مردم را در آن مرکز به سوي اسلام دعوت کند؛ امّا کسي به دعوت او پاسخ مثبت نگفت. در بازگشت به محلّي رسيد که آن را وادي جنّ مي گفتند. شب را در آنجا ماند و آياتي از « قرآن » تلاوت کرد، گروهي از جنّيان شنيدند و ايمان آوردند و براي تبليغ به سوي قوم خود برگشتند. همچنين علقمه بن قيس از عبدالله بن مسعود روايت کرده است که:شبي در مکّه پيامبر را نيافتم و هرچه جست وجو کرديم اثري از او نديدم. در آخر گفتيم حتماً آن جناب را ربوده اند يا به معراج رفته؛ در حالي که در درّه ها دنبالش مي گشتيم، ديديم از ناحيه ي « حرا » مي آيد، پرسيديم: يا رسول الله! کجا بوديد؟ ما خيلي ناراحت شديم و بر جان شما ترسيديم و نيز به وي گفتيم: امشب از ساعتي که شما را گم کرديم تا اين ساعت، شبي را گذرانديم که هيچ قومي بدتر از آن به سر نبرده است. حضرت در پاسخ فرمودند: « دعوت کنندگان جنّيان به سراغ من آمد و من رفتم برايشان قرآن بخوانم. آنگاه مرا با خود بردند. » و جاي پاي جنّيان را به ما نشان داد.
اين حکايت اشاره به واقعيّت جنّ و شأن نزول « سوره ي جنّ » در« قرآن کريم » دارد.
ظرفيّت و عکس العمل هاي انسان ها در ارتباط با موجودات ناشناخته بسيار متفاوت و غير قابل پيش بيني است، بنا بر اعتقاداتي که سينه به سينه و نسل به نسل منتقل شده، همواره جنّ ها موجوداتي آزار دهنده و موجب شرّ و فساد بوده اند. هر گاه بيماري لاعلاجي پيش آمده يا اتّفاق غير قابل توجيهي روي داده است، به جنّ و شيطان نسبت داده اند. به طور حتم شما هم عارضه ي « آل زدگي » را شنيده ايد. مردم معتقدند که اين موجود جان زن زائو و طفلش را به خطر مي اندازد و چند سيخ پياز پوست کنده را در بالاي سر زائو مي گذاشتند تا آل و جنّ از بوي بد پياز فرار کرده و به زائو نزديک نشوند.
در حالي که امروزه از طريق علمي ثابت شده است که عامل بسياري از بيماري ها ميکروب و موجودات ميکروسکوپي بوده و وجود ميکروب و نفوذ آن در بدن ضعيف زائو و طفلش موجب بيماري شده و خاصيّت ميکروب زايي پياز علل سلامت و محافظت بوده و نه بوي بد آن.
شايد بهترين راه براي در امان ماندن از آزار جنّيان بالا بردن دانش و آگاهي نسبت به آنهاست زيرا جنّيان نيز مانند انسان خوب و بد دارند؛ ولي چه بسا بسياري از اختلالات رواني، روحي که به جسم هم آسيب جدّي وارد مي سازد، ناشي از ديدار با يک جنّ خوب و نيکوکار بوده و تنها ترس از ديدار با اين موجود فرد را دچار عارضه ساخته و هيچ قصد و عمدي از سوي جنّيان در کار نبوده است.
ارتباط جنّ با انسان
حکيمه، دختر موسي بن جعفر(عليه السلام) گويد:امام رضا (عليه السلام) را ديدم در محلّ جمع آوري هيزم خانه ايستاده و آهسته سخن مي گويد و من ديگري را نمي ديدم، گفتم: آقاي من با چه کسي آهسته صحبت مي کني؟ فرمود: « اين عامر زهرايي است نزد من آمده و چيزي مي پرسد و درد دل مي کند. » عرض کردم: سرورم! دوست دارم سخنش را بشنوم، به من فرمود: « اگر تو سخنش را بشنوي، يک سال تب مي کني. » عرض کردم: آقايم، دوست دارم بشنوم، فرمود: « بشنو »، من گوش دادم صدايي مانند سوت شنيدم تا يک سال مرا تب گرفت.
شهيد مطهّري مي گويد:
بايد گفت: به لحاظ انحطاط مراتب کمالي و معنوي جنّيان بر خورد انسان با جنّ و رابطه ي مستقيم آنان سبب مي شود که روح انسان خراب گردد و بنابراين از اينجا يک دستور العمل از قرآن مي توان دريافت کرد و آن اينکه، اگر چه جنّيان هم مخلوقند و مسئول و حتّي پاره اي از آنان مؤمن، ولي انسان ها نبايد با اين مخلوق ارتباطي مستقيم برقرار نمود.
عمرجنّ
اينکه ميزان متوسط عمر جنّ چقدر است، مشخّص نيست. شايد بتوان گفت، همان گونه که عمر انسان در ادوار مختلف، ميزان متغيّري داشته است، عمر جنّ نيز اين چنين باشد. بعضي گفته اند که نوعي از جنّ، عمري بسيار طولاني دارند که ابليس از همين نوع است و تنها شاهد سخنانشان ابليس است که تا روز نفخ صور اوّل، خداوند به وي مهلت داده است.اين سخن هم دليل درستي نمي تواند باشد؛ زيرا آن چنان که از آيات برمي آيد، ابليس به صورت استثنايي اين مهلت را از خداوند دريافت داشته است که اين مسئله در ميان انسان نيز هست و کساني هستند که داراي عمر طولاني بوده اند و هنوز هم زنده هستند؛ از جمله حضرت مسيح (عليه السلام) و حضرت خضر (عليه السلام) و امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف).
پرسش هايي درباره ي جنّ
شخصي خدمت سيّد مهدي مرتضوي لنگرودي، امام جماعت « مسجد امام جمعه » در « قم » رسيد و سؤالات زير را مطرح کرد:1. جنّ در کجا به سر مي برد؟
در جاهاي مختلف و بيشتر در خرابه ها چون ساختمان ندارند.2. به چه صورت ظاهر مي شوند و آيا بر هر کس که بخواهند، مي توانند ظاهر شوند؟
آنها بر هر کسي مي توانند ظاهر شوند و به هر شکلي به غير از انبيا و معصومان (عليه السلام) مي توانند در آيند.3. اگر انسان مزاحم جنّ نشود، آيا او مزاحم خواهد شد؟
به هيچ وجه4. نظرتان درباره ي تسخير يا ارتباط با جنّ چيست؟
علما تسخير آن را حرام مي دانند؛ امّا درباره ي ارتباط، من قائل به اين هستم که در ايجاد رابطه نيز مسائلي مثل تسخير جنّ ممکن است به وجود بيايد که مي تواند اشکال داشته باشد.5. ميزان خطر جنّ براي انسان چقدر است و بيشتر سراغ چه کساني مي روند و راه رهايي چيست؟
خطر آنها در حدّ کشتن نمي رسد؛ امّا تا به حدّ غش مي رسد، به وسيله ي آيات و بسم الله مي توان اثر آنها را محو نمود. به همين دليل آنها بيشتر سراغ کودکان مي روند؛ چون ذکر نمي دانند و به سنّ تلکيف نرسيده اند تا اذکار زياد بر زبانشان جاري شود.لازم به ذکر است عنوان کنيم که شهيد بزرگوار آيت الله دستغيب در کتاب « گناهان کبيره » (ج2) بحثي دارد، تحت عنوان تسخيرات که مي فرمايد:
تسخيرات، استخدام و تسخير کردن ملک يا جنّ يا ارواح بشر يا ساير حيوانات و... است که تمام اينها حرام و از اقسام سحر شمرده شده. آقاي علي جمالي تنگستاني در کتابش چنين بيان داشته:
ارواح تسخير نمي شوند؛ مگر يک دسته از آنها و آن دسته ارواح خبيثه اند. به عبارت ديگر از طريق رياضت و چلّه نشيني جنّ و انس تحت تسخير قرار گيرند، ولي ارواح خبيثه جنّياني که مسلمان نيستند، مسخّر عامل مي شوند... ارواح خبيثه در امور نامشروع مانند سحر، جادوگري، تفرقه بين زن و شوهر، ايجاد عشق و علاقه بين افراد نامحرم، پيش گويي، عيب گويي و نظاير آنها مورد استفاده قرار مي گيرند و در اين صورت معلوم و مسلّم است که تسخير ارواح حرام است.
عقايد خرافي درباه ي جنّ در زمان حاضر
امروزه اکثر مردم بر اثر ناآگاهي، معتقدند که جنّ موجودي است، « شرور » که در زندگي بشر دخالت کرده و براي او ايجاد مصيبت مي کند؛ بنابراين او را موجودي مزاحم مي دانند که بايد دائم از او بر حذر بود. دليل اين همه خرافات اين است که مردم به جاي اينکه به سراغ « قرآن » بروند، جنّ را از طريق شيّادان و کلاهبرداران و دعا نويس ها و فالگيرها شناخته اند. از خرافات عادي درباره ي جنّ اين است که مردم عادي معتقدند نبايد شب ها آب گرم روي زمين ريخت؛ زيرا به گمان آنها روي جنّ مي ريزد، بعضي از دعانويس ها ادّعا مي کنند مي توان جنّ را در شيشه زنداني کرد.همين خرافات باعث شده که بعضي به طور کل، منکر وجود جنّ شوند. متأسفانه هم گروه خرافات و هم کساني که منکر وجود جنّ هستند آشنايي درستي با اسلام و « قرآن » ندارند و در نتيجه اصلاً شناختي نسبت به جنّ ندارند؛ در حالي که قرآن، جنّ را موجودي واقعي معرفي نموده و همان گونه که افکار خرافي زمان جاهلي را نفي مي کند، آياتش دلالت بر اين دارد که عقايد خرافي امروزي نيز صحيح نمي باشد.
پينوشتها:
1- سوره ي اسراء (17)، آيه ي 70.
منبع مقاله :مؤسسه فرهنگي موعود عصر (عجل تعالي فرجه الشريف)؛ (1390)، جنّ « مطالعات قرآني و روايي درباره ي جنّ » ، تهران: موعود عصر (عجل تعالي فرجه الشريف)، چاپ اوّل.