بعد از نماز مغرب به دلم افتاد که برم هیئت و یه دل سیر برا امام حسین (ع) اشک بریزم و سینه بزنم و عزاداری کنم، برای همین راهی هیئت شدم و از خونه زدم بیرون.
از دور صدای بلندگوی یکی از هیئت ها منو به سمت خودش کشوند اما وقتی رسیدم با صدای عجیب و غریبی روبرو شدم و انگار مداح صداشت از پلایر ماشین پخش می شد هی میگفت اشیتن اشیتن اشتین اشتین!!! به یکی از افرادی که اونجا بود پرسیدم ببخشید ایشون دارن چی میگن؟ گفت داره میگه حسین حسین حسین حسین!!!باخودم گفتم اینجا نمیشه به امام حسین (ع) رسید و رفتم.
به هیئت بعدی که رسیدم رفتم تو اما نمیدونم چرا مداحشون سکسکه گرفته بود و هی می گفت حسین عق عق عق حسین عق عق عق!!! و ملتم داشتن به قصد کش خودشون رو میزدن. به بغل دستیم گفتم یعنی یکی نیستبه این بنده خدا آب بده تاسکسکش بند بیاد؟ گفتش که این یکی از شیوه های مداحیه! دیدم اینجا هم نمیشه بهامام حسین (ع) رسید و پاشدم رفتم بیرون.
یه مقدار جلو تر یه هیئت دیگه رو دیدم که مداحش خیلی خوب می خوند و با ذوق اینکه یه جای مناسب پیدا کردم رفتم داخل. اما چشتون روز بد نبینه. دیدم همه لخت شدن و به حالت رقص دارن سینه می زنن. یه نگاه به در و دیوار کردم و دیدم سیاه پوشه، خوب گوش دادم دیدم طرفم داره مداحی می کنه، موندم پس چرا اینا دارن میرقصن و سینه می زنن؟ باخودم گفتم اینجاهم نمیشه به امام حسین (ع) نزدیک شد و رفتم.
حسابی کلافه شده بودم که صدای یه نوحه خوب منو جذب کرد سمت یه هیئت دیگه و رفتم داخل. داشتم سینه می زدم که حواسم رفت رو متن نوحه مداح. خوب که گوش دادم دیدم همش از چشم، ابرو، دست، بازو، مو و ...صحبت می کنه اصلا هیچی از خود حادثه کربلا نمیگه و انگار داره برا دیگران یه پوستر بازیگر رو تجسم می کنه. دیدم اینجا هم نمیشه به یاد امام حسین (ع) افتاد و زدم بیرون.
مونده بودم چیکار کنم، هرجا می رفتم یه نوعی مداحی می کردن و تو این حال و هوا بودم که رسیدم به یه هئیت دیگه، رفتم داخل. همه داشتن سینه می زدن و مداح هم مداحی می کرد که یکدفه تو مداحیش گفت من سگ حسینم اگه باور نداری عو عو و یکدفعه همه سینه زنا شروع کردن به صدای سگ در آوردن. دود داشت از سرم بلند میشد که مجلس امام حسین (ع) این بی حرمتی ها؟ گفتم اینجا جای من نیست و سریع زدم بیرون.
دیگه داشتم نا امید می شدم که رسیدم به یه هیئت دیگه و گفتم بزار اینجارو هم امتحان کنم و رفتم داخل. مداح داشت نوحه می خوند اما یه مقدار که گوش دادم دیدم ای داد آهنگ این نوحه چقدر شبیه به اون ترانه خواننده اونور آبیه و حسابی اون ترانه خون رو تصور کردم و یدفه به خودم اومدم گفتم من اومدم به یاد امام حسین (ع)عزاداری کنم یا به اون خواننده فکر کنم؟ و از اون هئیت هم اومدم بیرون.
گفتم برگردم برم خونه که تو مسیر رسیدم به یک مسجد، رفتم داخل. عجب فضای دلنشینی بود. مداح داشت به سبک معمول مداحی می کرد. خبری از لخت شدن و رقص و ترانه و چشم و ابرو و اشتین اشتین و سکسکه وصدای سگ و ... نبود و تا تونستم یک دل سیر برای ارباب بی کفنم گریه کردم و سینه زدم...
http://sayberi174.persianblog.ir/